.:: خوراک مغز ::. ادبیات، سینما، و دنیای تکنولوژی

وبلاگ شخصی آرش رحمانی

فیلم «تک تیر انداز آمریکایی» و معضلی به نام واقعیت تاریخی

فیلم «تک تیر انداز آمریکایی» به کارگردانی کلینت ایستوود، که یکی از نامزدهای بهترین فیلم مراسم اسکار 2015 نیز هست، تصویرگر زندگی شخصی به نام «کریس کایل» است که به عنوان تک تیرانداز به ارتش آمریکا در جنگ با عراق کمک می کند. به گواه آمار و ارقام، وی خطرناک ترین تک تیر انداز تاریخ ارتش آمریکا بوده و توانسته 160 نفر را در جنگ با عراق در اوایل هزاره سوم بکشد و به همین خاطر است که وی را امروزه یک «اسطوره» می نامند. او بعد از جنگ و قبل از به قتل رسیدنش توسط یک سرباز بازنشسته ارتش آمریکا، به عنوان محافظ «سارا پیلن» کار می کرد. 

عکس العمل ها به این فیلم کلینت ایستوود را می توان در دو دسته مختلف و کاملا متضاد قرار داد: گروهی فیلم را تحسین کرده و گروه مقابل نیز آن را به دروغ گویی متهم کرده و فیلم را پروپاگاندایی برای دوران ریاست جمهوری بوش می دانند. اما سوال اینجاست که این فیلم تا چه حد از نظر تاریخی صحت دارد.

صحنه ی آغازین فیلم، کریس کایل را در پشت بام یک خانه در عراق نشان می دهد که از دوربین اسلحه خود خیابانی را که نیروهای آمریکایی در آن هستند تحت نظر گرفته است. در این حال از یکی از خانه های داخل خیابان زنی بیرون می آید و یک نارنجک ضد-تانک روسی RKG-3 را به پسر کوچک خود می دهد و پسر به سمت نیروهای آمریکایی شروع به دویدن می کند. آیا کایل باید پسربچه را با شلیک خود بکشد؟ این صحنه ی حساس و نفس گیر دقیقا صحنه ای است که کریس کایل برای شروع کتاب خاطرات خود، که فیلم نیز بر اساس آن ساخته شده است، در نظر گفته است. ولی این صحنه در فیلم دستخوش تغییراتی شده است. در دنیای واقع، اصلا پسر بچه ای وجود نداشته و زنی که از خانه بیرون آمده فقط یک نارنجک کوچک چینی در اختیار داشته است تا یک نارنجک روسی ضد تانک. کریس کایل در کتاب خود می نویسد که این صحنه، اولین و آخرین باری بود که وی در عراق کسی غیر از سربازان و جنگجویان عراقی را مورد هدف قرار داد.

یکی از انتقاداتی که به فیلم ایستوود وارد است این است که وی در فیلم دیدی بسیار ساده انگارانه دارد و همه چیز را به معادلات ساده ایدئولوژیکی تقلیل می دهد. در فیلم وی، کایل بعد از دیدن بمب گذاری های سفارت آمریکا در سال 1998 تصمیم می گیرد که به ارتش ملحق شود در حالیکه در دنیای واقعی این اتفاقات هیچ تاثیری روی وی نداشتند. در فیلم ایستوود وقتی وی وارد عراق می شود تمامی عراقی ها با عناوینی شامل AQI (القاعده در عراق) توصیف می شوند و به این ترتیب همه آنها اهداف قابل توجیهی برای کشته شدن هستند. نقطه مشترک کتاب و فیلم البته این نکته است که در هر دو کایل آنها را «وحشی» می نامد.

ولی در فیلم، کلینت ایستوود پا را باز هم فراتر می گذارد. برای اینکه بینندگان کاملا باور کنند که عراقی ها «وحشی» هستند، کاراکترهای عراقی که تقریبا هیچ دیالوگی ندارند- طوری به تصویر کشیده می شوند گویی بسیار خطرناک هستند. به عنوان مثال، تک تیر انداز عراقی که کایل در کتابش فقط یک پاراگراف در مورد وی نوشته است در فیلم به رقیب سرسخت کایل تبدیل می شود که از کشتن سربازان آمریکایی هیچ ترسی ندارد و  از این عمل لذت نیز می برد. مثال دیگری نیز که موجود است شخصیت خیالی یک تروریست به نام «میدو حمادا» است که از وی به عنوان یک «قصاب» یاد می شود که با یک دریل برقی به بچه ها حمله می کند و سر آن ها را سوراخ می کند!

نکته ای که فیلم قصد انتقال آن به مخاطب را دارد این است که این افراد به طرز فجیعی بد هستند. در واقع تمام کسانی که کایل آنها را می کشد بد هستند. به نظر می رسد پشتیبانی و حمایت از جنگ در این فیلم به سادگی انجام می گیرد زیرا که هیچ آمریکایی در فیلم هیچ اشتباهی مرتکب نمی شود و تمامی عراقی هایی که آنها می کشند افراد شرور و بدی هستند. شعار فیلم نیز این است که شما یا با ما هستید یا بر ضد ما؛ ما در حال گسترش آزادی و دمکراسی به زور تفنگ و پهباد هستیم.

نکته بسیار جالب، همانطور که اشاره شد، این است که تمامی افرادی که کایل می کشد، حتی وقتی تصمیمات لحظه ای و احساسی می گیرد، لیاقت کشته شدن را داشته اند و تصمیمات وی بصورت 100% درست هستند و باعث نجات جان آمریکایی ها می شود. نکته جالب دیگری که در مورد لباس کایل و ماشین های آنها وجود دارد این است که لوگوی همه ی آنها لوگوی شخصیت مجازاتگر از مجموعه قهرمانان داستان های شرکت مارول است و معلوم نیست که چنین سمبولی چگونه توانسته است که به آبروی سربازان امریکایی در عراق کمک کند. کایل یک مهین پرست واقعی است، تا حدی که در کتاب خود در مورد عراقی ها می نویسد: « از اون وحشی های لعنتی متنفر بودم و همیشه هم خواهم بود. آنها چیزهای زیادی را از من گرفتند.»

بعد از پایان خدمت وی در ارتش آمریکا، کایل با مشکلات روحی زیادی دست و پنجه نرم می کند ولی به عقیده خود وی اینها همه به خاطر این مسئله بودند که وی می خواست دشمنان بیشتری را بکشد. او بعد از بازگشت فقط به جاهای دور خیره می شود و حتی در یک روز ارام به سگ خود هم حمله می کند. پیغام فیلم «تک تیر انداز آمریکایی» این است که  کایل قربانی اصلی جنگ است. عراقی ها حقشان بود که کشته شوند به این دلیل که وحشی بودند. و فیلم هیچ اشاره ای به سایر عراقی هایی که احتمالا وحشی نبوده اند و بطور کاملا منطقی در مورد سرنوشت کشور خود سوالاتی مطرح کرده اند نمی کند گویی که انها ارزش حضور در چنین فیلمی را ندارند.

فیلم ایستوود کتاب کایل را به شکل قابل ملاحظه ای تغییر می دهد ولی نکته اصلی ماجرا این نکته است که در واقع صحت بسیاری از مطالبی که کایل نوشته است نیز زیر سوال رفته است. در سال 2014 شخصی به نام جسی ونچورا که در ابتدا کشتی گیر بود و بعدها وارد دنیای سیاست شد توانست از خانواده کایل غرامتی 1.8 میلیون دلاری دریافت کند زیرا که چهره ی وی در کتاب کایل بشدت تغییر یافته و شخصیتش به گونه ای کاملا متفاوت توصیف شده بود. کایل ادعا کرده بود هنگامی که در یک کافه ونچورا گفته بود که نیروهای ارتش آمریکا حقشان بوده در عراق بمیرند وی با مشت به صورت ونچورا کوبیده بود و این درحالیست که ونچورا در طول زندگی خود اصلا مایل را ملاقات نکرده است. در پرونده ای دیگر، کایل به یک نویسنده گفته بود که دو نفر را که در دالاس که در تلاش برای سرقت ماشینش بوده اند را با شلیک گلوله کشته بود. بعد از پیگیری های خبرنگاران از نیروهای پلیس منطقه و پزشکی قانونی، چنین مطلبی هیچ وقت تایید نشد. کایل در موقعیت دیگری نیز گفته بود که بعد از طوفان کاترینا در آمریکا وی به همراه یک تک تیر انداز دیگر بر بالای ساختمان سپردم ایالت نیواورلینز جای گرفته بودند و حدودا 30 شخص غیرنظامی مسلح را که قصد خرابکاری در منطقه را داشتند کشته بودند. و بار دیگر این داستان نیز توسط هیچ یک از مقامات مربوطه تایید نشد.

یک از خبرنگارانی که پیگیر زندگی کریس کایل بوده است اخیرا در مطلبی که در مجله نیویورکر منتشر کرده گفته است که این اتفاقات همگی نشان می دهند که کایل واقعا معتقد بوده است که شخصیت «مجازاتگر» داستان ها مارول است و می تواند با توجه به قوانینی که خود وضع می کند باعث گسترش عدالت شود. وی می نویسد: «باید گفت که همه ی این موارد تصویرگر خودستایی بیش از اندازه کایل هستند؛ همچنین می توان گفت که اینها تلاش یک شخص برای گذاشتن ماسک شکست ناپذیری بر روی صورت خود است.»

شاید تعدادی از این تعاریف از خود درست باشند، و شاید هم از اساس همه ی آنها نادرست باشند. ولی در مورد فیلم می توان گفت که قسمت اعظمی از آن فرسنگ ها با واقعیت فاصله دارد و تمامی سوالاتی که فیلم از جواب دادن به آن ها خودداری می کند شاید اگر در فیلم حضور داشتند می توانستند آن را به فیلمی بسیار جذاب تر از یک پروپاگاندای بوشی تبدیل کنند. 

نظرات  (۴)

  • محمد فاضلی
  • ممنون آقای رحمانی که اینقدر به نظرات خوانندگانتون احترام میزارین. مطلب جالبی بود، هنوز فیلم رو ندیدم ولی سعی میکنم حتما امشب ببینم و نظر خودم را راجع بهش بهتون بگم. 
    پاسخ:
    خواهش میکنم. منتظر نظر شما هستم.
    نقد بسیار سطحی بود
    فیلم ایستوود بزرگ تر از این حرفاست
    پاسخ:
    خیلی ممنون از اینکه مطلب رو خوندین و نظر دادین. اگر توجه کنید مطلب بالا به جنبه های زیبایی شناختی اثر نمی پردازد وگرنه شاید پایان مطلب متفاوت می بود کما اینکه فیلم یکی از تاثیرگذارترین فیلم هایی بوده که بنده امسال دیده ام. مطلب بالا صرفا به به بررسی صحت وقایع روایت شده در فیلم بر اساس کتاب خاطرات کریس کایل می پردازد. خود فیلم نامه نویس هم اعتراف کرده است که بعد از قتل کایل فیلم نامه 180 درجه تغییر کرده است. در ضمن، با وجود اینکه میشد به تمایلات سیاسی ایستوود نیز اشاره کرد و اینکه قبل از اکران فیلم وی در کجاها در حال لابی کردن دیده شده است(!)، متن بالا سعی می کند که در مورد حقایق موجود صحبت کند. 
  • محمد فاضلی
  • سلام اقای رحمانی
    من امروز فیلم رو دارم و باید بگم فیلم قشنگ و تاثیرگذاری بود. ولی با کامنت بهرام خان موافق نیستم چون همونطور که فرمودین مقاله شما اصلا به بحث کارگردانیه ایستود اشاره ای نکرده که بگیم ایستود را نقد کرده. اینکه از واقعیت فاصله داره ولی کاملا درسته حالا هر چقدر هم خوش ساخت.
  • علی امامی نائینی
  • ممنون از یادداشت خوبتون ، پیش تر شنیده بودم که با بهترین فیلم ایستوود طرف هستیم و حتما بعد از آمدن کیفیت خوب این فیلم ،فیلم را تماشا می کنم . درباره ی گرایش سیاسی ایستوود اطلاعی ندارم اگر توضیح بفرمایید ممنون میشوم .
    با تشکر
    پاسخ:
    چشم. بزودی در مطلبی جدا.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی