.:: خوراک مغز ::. ادبیات، سینما، و دنیای تکنولوژی

وبلاگ شخصی آرش رحمانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «100 Best Novels» ثبت شده است

۲۲
اسفند

صد رمان برتر، شماره پنجم: رمان «تام جونز» اثر «هنری فیلدینگ» (1749)


 


در ادامه رسم جمعه های وبلاگ خوراک مغز، به معرفی شماره پنجم از لیست صد رمان برتر می پردازم. اگر از بسیاری از خوانندگان جدی آثار ادبی نیز بپرسید که صادقانه به این جواب سوال دهند که چند اثر ادبی معروف را با دیدن اقتباس های سینمایی شان شناخته اند مطمئن باشید جواب های آنها شما را شگفت زده خواهد کرد. بسیاری از کسانی که خود را خوره ی رمان و داستان می دانند اعتراف خواهند کرد که شاید از وجود آثاری نظیر «گتسبی بزرگ»، «غرور و تعصب» و « دکتر ژیواگو» قبل از دیدن فیلم شان بی خبر بوده اند. رمان تام جونز نیز از این قاعده مستثنا نیست. بسیاری از کسانی که با این اثر آشنا هستند ابتدا اقتباس معروف جان آزبورن از این فیلم را دیده اند که در آن آلبرت فینی نقش تام جونز رو بازی می کند. علیرغم اینکه معمولا آثار کلاسیک ادبی به فیلم های بزرگی تبدیل نمی شوند، اما باید اذعان کرد که این فیلم شاهکاری زیباست و دلیل آن نیز این قضیه است که کارگردان در پروسه اقتباس دست به بازتقسیر اثر ادبی زده است.

رمان تام جونز نیز البته از ویژگی های سینمایی بی نظیری بهره می برد. حتی اگر فصل های بیشمار کتاب و تعداد بیش از حد ضدقهرمانان داستان را نیز جز فاکتورهای منفی اثر بدانیم، اما قهرمان داستان، یک مرد جوان جذاب عصبی و خشن که در جست و جوی عشق واقعی است و در راه رسیدن به آن با رسوایی های زیادی رو به رو می شود، به حدی زیبا شخصیت پردازی شده است که رمان فقط به دلیل حضور وی به داستانی بی نهایت جذاب تبدیل می شود. این رمان که در اواسط قرن هجدهم منتشر شد دنیای کوچکی است که شخصیت ها و رفتارهای زمان معاصر خود، یعنی انگلیس در دوره نئوکلاسیکال را به تصویر می کشد. شخصیت هایی مانند وسترن، ثواکوم، بیلفیل، مالی و سوفیا نماینده قشرهای مختلف جامعه و خصوصیات بارز جامعه آن دوره یعنی پرحرفی، تلاطم و شوخ طبعی می باشند.

در ادامه با وبلاگ خوراک مغز همراه باشید.

  • آرش رحمانی
۱۷
بهمن

صد رمان برتر: مقدمه


بسیاری معتقدند که درست کردن لیست در مورد موضوعات مختلف معمولا کاری عبث و بیهوده است و دلیلی که برای این گفته خود نیز ارائه می کنند این است که معمولا هیچ لیستی، هر چند هم بزرگ، نمی تواند تمامی موارد مرتبط را پوشش دهد. از طرف دیگر، لیست ها نمی توانند همه سلایق را نیز در نظر بگیرند و همیشه افرادی وجود خواهند داشت که به لیست پیشنهادی اعتراض کنند که چرا فلان مورد در آن دیده نمی شود. اما اگر به دنیای خود دقت کنیم، بشر همیشه به دنبال دسته بندی و لیست کردن بوده است. این دسته بندی ها معمولا برای مرتب کردن تعداد بیشماری آیتم بر اساس معیاری مشخص صورت می گیرد. و اگر بخواهیم کمی صادق باشیم، باید بگوییم این دسته بندی ها در مواقعی بسیار هم ضروری هستند. بطور مثال، آنتولوژی های مختلفی که در مورد ادبیات چاپ می شوند هر چند هرگز نمی توانند تمام و کمال به ادبیات ادای دین کنند، اما اگر وجود هم نداشتند، کار ما برای پیدا کردن آثار و نویسنده های خوب بسیار سخت می شد.

هدف از تعریف این پروژه ی جدید برای وبلاگ خوراک مغز نیز دقیقا همین است: فراهم کردن لیستی از بهترین رمان های دنیا تا کسانی که به خواندن رمان علاقه دارند بتوانند با دیدن لیست، رمان بعدی خود را راحت تر انتخاب کنند. اما سوالی که پاسخ دادن به آن را ضروری می دانیم این نکته است که چه معیارهایی برای انتخاب چنین آثاری وجود داشته اند و این که چرا بصورت هفتگی منتشر می شوند.


برای جواب دادن به سوال اول باید گفت که اصلی ترین معیار انتخاب این آثار این بوده است که اکثر منتقدان این آثار را «آثار کلاسیک» نامیده اند. اما تعریف یک اثر کلاسیک چیست؟ تعریف های متفاوتی در مورد یک اثر کلاسیک و ویژگی های آن توسط نویسندگان بزرگی مانند تی. اس. الیوت (T. S. Eliot)، ازرا پاوند (Ezra Pound)، ایتالو کالوینو (Italo Calvino)  و ... ارائه شده است اما شاید جالترین آنها تعریف کالوینو باشد: «یک اثر کلاسیک کتابی است که هنوز هم حرفی برای گفتن دارد و تمام پیغام و معنی خود را کامل برملا نکرده است.» همچنین تعریف پاوند هم می تواند جالب باشد: «اثری که دارای یک حس تازگی ابدی باشد...». و خوب دلیل دیگری نیز که برای کلاسیک خواندن یک اثر وجود دارد این است که هنوز هم چاپ بشود. اینها تعدادی از معیارهایی هستند که برای انتخاب این 100 رمان در نظر گرفته شده اند.

اما در جواب به سوال دوم باید گفت که هدف از معرفی چنین آثاری نه صرفا نوشتن مطلب برای وبلاگ بلکه در واقع معرفی آثاری است که انتظار داریم شما علاقه مندان به ادبیات حتما بخوانید و در مورد آنها با دوستان خود بحث کنید. این بحث ها می توانند بصورت شخصی و با دوستان خود و یا در صفحات شبکه های اجتماعی وبلاگ خوراک مغز صورت گیرند و نویسندگان وبلاگ نیز مشتاقانه در بحث ها شرکت خواهند کرد.

امیدواریم که این حرکت فرهنگی کوچک گامی موثر در راستای ترغیب علاقه مندان به ادبیات به خواندن اثار ادبی بزرگ و بحث در مورد آنها باشد.

 

 

 

 

  • آرش رحمانی