.:: خوراک مغز ::. ادبیات، سینما، و دنیای تکنولوژی

وبلاگ شخصی آرش رحمانی

۳۵ مطلب با موضوع «ادبیات» ثبت شده است

۱۹
بهمن
با عرض سلام خدمت همراهان وبلاگ خوراک مغز

به اطلاع علاقه مندان به ادبیات می رساند که روزهای پایانی بهمن ماه دو نشست مختلف در مورد ادبیات تطبیقی و ادبیات جهان در تهران و شیراز برگزار می شود. این نشست های تخصصی که میزبان سخنرانانی خارجی و ایرانی خواهند بود به بررسی مسائل مختلفی از جمله اهمیت ادبیات تطبیقی، تاثیر مطالعه و تدریس ادبیات سایر ملل و ... خواهند پرداخت. در ادامه می توانید اطلاعات بیشتری در مورد این دو نشست بدست اورید.

یک- نشست تخصصی ادبیات تطبیقی

این نشست تخصصی که به همت «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» در تاریخ 25 بهمن برگزار می شود میزبان سخنرانان ذیل می باشد:


1- دکتر رویا لطافتی: «پژوهشگر ادب تطبیقی کیست؟»
2- دکتر ابوالقاسم رادفر: «مروری بر پیشینه ادبیات تطبیقی در ایران»
3- دکتر طهمورث ساجدی: «ترجمه پژوهی و نقش ادبیات تطبیقی در مطالعات ادبی»
4- دکتر امیرعلی نجومیان: «نظریه تراملیت و نقش آن در ادبیات تطبیقی»

تاریخ برگزاری نشست همانطور که گفته شد 25 بهمن ماه و از ساعت 8:30 الی 12 خواهد بود و شرکت در نشست برای عموم آزاد است.

آدرس محل برگزاری: بزرگراه کردستان، نبش خیابان 64 غربی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سالن حکمت. 


دو- نشست علمی ادبیات تطبیقی: ادبیات جهان  و ترجمه و ادبیات ملی

نشست دوم ادبیات تطبیقی در شهر شیراز و به همت دانشگاه شیراز برگزار می شود. سخنران اصلی این نشست، «دکتر دیوید دمراش» استاد ادبیات تطبیقی و ادبیات جهان در دانشگاه هاروارد است. 

این نشست در روز یک شنبه 26 بهمن ماه و از ساعت 9:30 الی 11:30 در تالار علامه جعفری دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شیراز برگزار می شود. 
  • آرش رحمانی
۱۷
بهمن

صد رمان برتر: مقدمه


بسیاری معتقدند که درست کردن لیست در مورد موضوعات مختلف معمولا کاری عبث و بیهوده است و دلیلی که برای این گفته خود نیز ارائه می کنند این است که معمولا هیچ لیستی، هر چند هم بزرگ، نمی تواند تمامی موارد مرتبط را پوشش دهد. از طرف دیگر، لیست ها نمی توانند همه سلایق را نیز در نظر بگیرند و همیشه افرادی وجود خواهند داشت که به لیست پیشنهادی اعتراض کنند که چرا فلان مورد در آن دیده نمی شود. اما اگر به دنیای خود دقت کنیم، بشر همیشه به دنبال دسته بندی و لیست کردن بوده است. این دسته بندی ها معمولا برای مرتب کردن تعداد بیشماری آیتم بر اساس معیاری مشخص صورت می گیرد. و اگر بخواهیم کمی صادق باشیم، باید بگوییم این دسته بندی ها در مواقعی بسیار هم ضروری هستند. بطور مثال، آنتولوژی های مختلفی که در مورد ادبیات چاپ می شوند هر چند هرگز نمی توانند تمام و کمال به ادبیات ادای دین کنند، اما اگر وجود هم نداشتند، کار ما برای پیدا کردن آثار و نویسنده های خوب بسیار سخت می شد.

هدف از تعریف این پروژه ی جدید برای وبلاگ خوراک مغز نیز دقیقا همین است: فراهم کردن لیستی از بهترین رمان های دنیا تا کسانی که به خواندن رمان علاقه دارند بتوانند با دیدن لیست، رمان بعدی خود را راحت تر انتخاب کنند. اما سوالی که پاسخ دادن به آن را ضروری می دانیم این نکته است که چه معیارهایی برای انتخاب چنین آثاری وجود داشته اند و این که چرا بصورت هفتگی منتشر می شوند.


برای جواب دادن به سوال اول باید گفت که اصلی ترین معیار انتخاب این آثار این بوده است که اکثر منتقدان این آثار را «آثار کلاسیک» نامیده اند. اما تعریف یک اثر کلاسیک چیست؟ تعریف های متفاوتی در مورد یک اثر کلاسیک و ویژگی های آن توسط نویسندگان بزرگی مانند تی. اس. الیوت (T. S. Eliot)، ازرا پاوند (Ezra Pound)، ایتالو کالوینو (Italo Calvino)  و ... ارائه شده است اما شاید جالترین آنها تعریف کالوینو باشد: «یک اثر کلاسیک کتابی است که هنوز هم حرفی برای گفتن دارد و تمام پیغام و معنی خود را کامل برملا نکرده است.» همچنین تعریف پاوند هم می تواند جالب باشد: «اثری که دارای یک حس تازگی ابدی باشد...». و خوب دلیل دیگری نیز که برای کلاسیک خواندن یک اثر وجود دارد این است که هنوز هم چاپ بشود. اینها تعدادی از معیارهایی هستند که برای انتخاب این 100 رمان در نظر گرفته شده اند.

اما در جواب به سوال دوم باید گفت که هدف از معرفی چنین آثاری نه صرفا نوشتن مطلب برای وبلاگ بلکه در واقع معرفی آثاری است که انتظار داریم شما علاقه مندان به ادبیات حتما بخوانید و در مورد آنها با دوستان خود بحث کنید. این بحث ها می توانند بصورت شخصی و با دوستان خود و یا در صفحات شبکه های اجتماعی وبلاگ خوراک مغز صورت گیرند و نویسندگان وبلاگ نیز مشتاقانه در بحث ها شرکت خواهند کرد.

امیدواریم که این حرکت فرهنگی کوچک گامی موثر در راستای ترغیب علاقه مندان به ادبیات به خواندن اثار ادبی بزرگ و بحث در مورد آنها باشد.

 

 

 

 

  • آرش رحمانی
۱۲
بهمن

یکصد و سیزدهمین سالگرد تولد لنگستون هیوز، شاعر سیاه پوست آمریکایی؛ به سبک گوگل!


مشاهده ویدیو در گوگل


امروز گوگل در صفحه ی اصلی موتور جست و جوی خود لوگوی خود را به ویدیو کوچکی تغییر داد که نشان از بزرگداشت یکصد و سیزدهمین سالگرد تولد شاعر سیاه پوست آمریکایی و فعال اجتماعی، لنگستون هیوز بود. این ویدیو یک عکس کارتونی از هیوز را نشان می دهد که پشت ماشین تحریر خود نشسته است و در حال نوشتن شعر بسیار معروفش « من دنیایی را متصورم» است.

هیوز در سال 1902 در شهر جوپلین ایالت میزوری به دنیا آمد و توسط مادربزرگش پرورش داده شد درحالیکه مادر وی همیشه به دنبال یافتن شغل بود. پدر وی، که هیوز با او رابطه خوبی هم نداشت، بعد از تجربه نژادپرستی در آمریکا به کوبا و سپس مکزیک گریخته بود و خانواده را رها کرده بود. بعد از مدتی هیوز به مکزیک رفت و سپس به مطالعه مهندسی پرداخت به این شرط که بتواند در دانشگاه کلمبیا تحصیل کند. ولی او سال بعد، به دلیل تعصبات موجود در آن زمان آمریکا مجبور به ترک تحصیل شد. او سپس راهی آفریقا و اروپا شد و در بازگشت به آمریکا، هنگامی که در یک هتل در واشنگتن کار میکرد با یکی از شاعران معروف آن دوره، ویچل لینزی (Vachel Lindsay) ملاقات کرد. لینزی شیفته ی آثار هیوز شد و سعی کرد او را حمایت کند.

  • آرش رحمانی
۱۲
بهمن

تی. اس. الیوت: شاعری که دنیا را درنوردید

به مناسبت پنجاهمین سالگرد مرگ این شاعر بزرگ.


با ورود به سال میلادی جدید، سال 2015، بالاخره به صدمین سالگرد «مزخرف» رسیدیم. صد سال پیش بود که یک شاعر مهاجر جوان شعری از خود را با عنوان «پیروزی مزخرفات» (The Triumph of Bullshit) به یک روزنامه آوانگارد لندنی فرستاد تا آن را چاپ کنند. در نامه ای که این شاعر جوان دریافت کرد، مدیر روزنامه شعر را رد کرده و در دلایل خود اشاره کرده بود که قصد ندارد کلماتی که به –uck، -unt، و –ugger ختم می شوند را به هیچ وجه در روزنامه اش چاپ کند. اگرچه که کلمه مزخرفات به هیچکدام از اینها ختم نشده بود اما نامه مدیر حاوی نکته جالبی است: تا قبل از سال 1915، در هیچ اثر چاپ شده ای از کلمه مزخرفات استفاده نشده بود.

این شاعر جوان که اکنون و بعد از سالها تلاش از چاپ نشدن شعرش بسیار نا امید شده بود این جواب روزنامه لندنی را حرکتی بر ضد آزادی بیان دانست. قسمتی از ناراحتی وی از این مسئله ناشی می شد که وی از چاپ کردن تمامی اشعارش به کلی ناامید شده بود. چهارسال قبل از این اتفاق، این شاعر در سن 22 سالگی اولین شاهکار خود را به اتمام رسانده بود و آن را به تعدادی از دوستان خود در آمریکا و هم کلاسی های خود در انگلیس نشان داده بود. ولی تا ژانویه سال 1915 این شاهکار وی نیز هنوز در هیچ مجله ای چاپ نشده بود. یکی از مدیر مسئولان روزنامه ای که شعر را دیده بود آن را اثر یک شخص روانی خوانده بود؛ شخص دیگری در مورد شعر گفته بود که سر و ته ندارد. عنوان این شعر : «شعر عاشقانه جی. آلفرد پروفراک» (The Love Song of J. Alfred Prufrock) بود.

  • آرش رحمانی
۰۸
بهمن

چرا مطالعه ادبیات برای جامعه ضروری است؟

 

مطالعه ادبیات شامل خواندن اشعار، داستان ها، نمایشنامه ها، رمان ها، و مقالات ادبی، و همچنین فکر کردن، بحث کردن و نوشتن در مورد آنها می شود. نکته قابل تاملی که در مورد جوامع امروزی قابل ذکر است، افزایش علاقه شدید جوامع مدرن به مهارت های عملی است و به همین دلیل است که اکثر دانشگاه های معتبر جوامع پیشرفته در زمان کنونی بر رشته های فنی، عملی و اقتصادی تاکید بیشتری دارند تا رشته های انسانی. این تصمیم دانشگاه های بزرگ ریشه در این تفکر غلط دارد که مطالعه ادبیات هیچگونه ارزش کاربردی و عملی ندارد. اما من در طول این مقاله سعی خواهم کرد که نشان دهم که با تدریس درست این رشته، مطالعه ادبیات به یک رشته کاملا کاربردی و عملی تبدیل می شود. علاوه بر این، مطالعه این رشته توانایی های جانبی زیادی را در دانشجویان تقویت می کند؛ توانایی هایی که از ملزومات زندگی در عصر حاضر هستند. در ادامه مطلب با من همراه شوید.

 

  • آرش رحمانی
۰۶
بهمن

ادبیات در قرن 21

وقتی که در مورد ادبیات صحبت می کنیم دقیقا چه معنایی از آن برداشت می شود؟ جوابی که اکثر اساتید ادبیات به این سوال کلیشه ای می دهند این است که اصولا ادبیات قابل تعریف نیست زیراکه معمولا واژه ی ادبیات شامل چنان طیف گسترده ای از مطالب می شود که نمی توان آن را بطور دقیقی تعریف کرد. در گفتمان های مدرن،  این کلمه با محیط آکادمیکی که در آن ادبیات تدریس می شود عجین شده است و طبق این تعریف مدرن، ادبیات به مجموعه آثار ادبی، فلسفی، تاریخی و ... گفته می شود که نسل های مختلفی به مطالعه آنها پرداخته اند و اکنون اصول و پایه ی تفکرات ما را تشکیل می دهند. با این وجود، ادبیات را بصورت کلی تری نیز می توان تعریف کرد به این شکل که ادبیات شامل هرگونه متن نوشته شده ای می شود. این تعریف اگرچه که با مشکلاتی نیز همراه است اما باید اذعان کرد در عصر اینترنت تعریف درستی می باشد: عصری که در آن کلمات قابل دسترس تر و دمکرات تر از هر زمان دیگری هستند.


«مرگ چاپ» عبارتی است که در طول یک دهه گذشته بیش از هر زمان دیگری بکار رفته است. گسترش کاربرد این عبارت را می توان به دلایل زیادی از جمله در دسترس بودن وسایل الکترونیکی مانند گوشی های هوشمند و تبلت ها نسبت داد. گسترش کاربرد این وسایل باعث شده است که آثار ادبی، فلسفی، و تاریخی ماندگاری بیشتری داشته باشند و در نتیجه نسخه های الکترونیکی کتاب ها ارزان تر و جهانی تر بشوند. فروش کتاب های چاپی در کنار روزنامه ها و مجلات کاغذی در طول چند سال گذشته به شدت کاهش یافته در حالیکه اشتها و بیقراری ما برای دریافت اطلاعات از هر زمان دیگری بیشتر شده است.

  • آرش رحمانی
۰۴
بهمن

به عقیده بسیاری از محققان و استادان زبان و ادبیات انگلیسی، جفری چاسر (1343-1400) تنهای نویسنده ای بوده است که می توانسته کاراکترهایی به تنوع بی نظیر آسیابان بددهن تا راهبه خشک و مبادی آداب داستان های کانتربری خلق کند. اما سوال اساسی اینجاست که در واقع ما چه اطلاعاتی در مورد پدر و بنیان گذار ادبیات انگلیسی داریم؟



به عقیده تاریخ نگاران، سال 1386 سخت ترین سال زندگی چاسر بود. او در این سال با مشکلات زیادی در زندگی شخصی و همچنین زندگی حرفه ای خود دست و پنجه نرم کرد. اما دقیقا همین سال مصادف است با یکی از بهترین تصمیماتی که چاسر در زندگیش گرفت. تصمیمی که امروزه بخاطر آن بسیار از وی ممنونیم. چاسر در سال 1386 تصمیم گرفت که داستان های کانتربری خود را بنویسد!

برای بسیاری از محققان، یافتن جزییاتی از زندگی شخصی نویسنده که به درک بهتر آثار وی منتهی شود مانند یک رویای شیرین است. اما نکته قابل تامل این است که چیز عجیب و مرموزی که ما آن را «فرآیند خلاقانه» می نامیم معمولا قابل تغریف و توضیح نیست. زندگی نامه نویسان بسیاری که در سرتاسر دنیا در مورد افراد مشهور به جمع آوری داده می پردازند نیز گاهی اذعان می کنند که هیچ یک از «حقایق» موجود در زندگی یک نویسنده مشهور به درستی و تنهایی نمی توانند بیانگر دلایل تصمیم یک نویسنده برای نوشتن یک اثر بخصوص باشد. این تفاوت میان زندگی و هنر یک نویسنده در مورد جفری چاسر بیش از هر شخص دیگری نمایان است. 494 رکورد تاریخی در مورد چاسر به جا مانده است: اسناد تاریخی که نشان می دهند که چه مشاغل دولتی داشته است، چه جوایزی دریافت کرده است و اینکه در کجاها زندگی کرده است. اما در هیچ کدام از این 494 سند تاریخی به این نکته که وی شاعر بوده هیچ اشاره ای نشده است. اما ما چرا باید خود را درگیر چنین اسناد تاریخی کنیم؟ این اسناد تاریخی در مورد زندگی چاسر در لندن چه کمکی به درک ما از زندگی وی به عنوان یک نویسنده و شاعر می کنند؟ مگر نه آنکه آنها فقط باعث می شوند بدانیم زندگی شخصی و شغل وی مانع از آن شده که او آثار بیشتری بنویسد و یا آثار ناتمام خود را تمام کند؟ پس ارزش حوادث زندگی وی در چیست؟

  • آرش رحمانی
۰۴
بهمن

با عرض سلام خدمت همه دوستان گرامی و همراهان وبلاگ ادبیات

در ابتدای این پست لازم است که بار دیگر بابت تاخیر به وجود آمده در اعلام نتایج عذر خواهی کنم. نتایج این مسابقه چند دقیقه ای است که به دست بنده رسیده است و در ادامه مطلب می توانید توضیحات تکمیلی و اسامی برندگان را در مشاهده بفرمایید.


  • آرش رحمانی
۰۱
بهمن

نوشتن به قصد خوشبختی

 

در سرتاسر جهان تحقیقات گسترده ای در مورد فواید نوشتن انجام شده است. این تحقیقات نشان داده اند که نوشتن درباره خود و تجربیات شخصی می تواند ناهنجاری های رفتاری را بهبود ببخشد، به کاهش علائم بیماران سرطانی کمک کند، به بهبود سلامت افراد بعد از حملات  قلبی کمک کند، تعداد مراجعات بیمار به دکتر را کاهش داده و سر انجام باعث تقویت حافظه شود.

اما اکنون محققان در حال انجام تحقیقاتی برای بررسی تاثیر نوشتن و بازنویسی  داستان های شخصی بر تغییرات رفتاری و افزایش شاخصه های خوشبختی هستند. ایده اصلی این تحقیقات بر این حقیقت استوار است که همه ما معمولا روایتی از خود داریم که باعث شده است دید خاصی به دنیا داشته و عقاید بخصوصی داشته باشیم. محققان بر این عقیده اند که گاهی این ندای درون به درستی درک نمی شود. آنها معتقدند که نوشتن و ویرایش نگرش های شخصی می تواند باعث تغییر دید و موضع ما نسب به خود و جهان اطراف ما شود تا بتوانیم هرچه بهتر موانع بر سر راه سلامتی و خوشبختی خود را تشخیص داده و با آنها دست و پنجه نرم کنیم. اگرچه که ممکن است این جملات بی معنی به نظر بیایند اما نتایج اولیه بعضی تحقیقات نشان داده اند که تاثیر نوشتن بر افراد امری کاملا جدی و واقعی است.

  • آرش رحمانی
۰۵
دی
امیدوارم لذت ببرید.

“My name is Inigo Montoya. You killed my father. Prepare to die.” —The Princess Bride 

“It is a truth universally that a single man in possession of a good fortune must be in want of a wife.” —Pride and Prejudice 

“Have a biscuit, Potter.” —Harry Potter and the Order of the Phoenix

“It was the best of times, it was the worst of times.” —A Tale of Two Cities

“My dear, I don’t give a damn.” —Gone With the Wind 

“Most men and women will grow up to love their servitude and will never dream of revolution.” —Brave New World 

  • آرش رحمانی